-
من و ما
پنجشنبه 25 اسفند 1390 17:34
ینی ادم باید گاو باشه که واس خودش احترام بزاره قربون گاو چیز فهم، لام تا کامش با "ما" شروع میشه. تا حالا ندیدم که بگن "من" ------------- عیدانه نوشت: آخرش این عیدی ما رو دادن و کلی خوشحال شدیم نه که زیاد باشه ولی خوبه از هیچی بهتره
-
خط خطی
چهارشنبه 24 اسفند 1390 22:56
اعصاب ادم بعضی وقتا خط خطی میشه که تو اتوبوس باشی و یه دونه ادامس دهنت باشه و هیچی هم نخورده باشه. بعد ادامس تو دهنت از هم باز بشه و به قول معروف شل و ول میشه. نه میتونی تو اتوبوس بندازی و نه تو کلاه یا جیب یا کیف خانومی. چون آخر سر بابای ادمو جلو چشاش میارن. دیگه داشت تو دهنم ولو میشد که در کمال بی فرهنگی شیشه اتوبوس...
-
مرغ از قفس پرید
چهارشنبه 24 اسفند 1390 14:05
دس بخیرمون انقد خوبه اینم پرید. اونم جلو چشم خودم جلو چشم نخودی
-
چهارشنبه سوری
سهشنبه 23 اسفند 1390 13:22
ما یه دوز پسر واقعی نداریم که از رو آتیش بپره جیز بشه (نشون بده که جرات گذر از آتیش اینا رو داره، پس میشه تو مشکلات زندگی بهش تکیه داد)
-
اعتراف از آینه
سهشنبه 23 اسفند 1390 10:25
امشب مواظب خوتون باشید. طرف آتیش نرید تو بعداً نوشت اگه آتیشی در کار بود حتما عکسشو میزارم اینم آهنگی از خواننده خوش صدا خانم آینه به اسم اعتراف ----------------------- پ.ن: چهارشنبه سوریتون مبارک باشه آتیش پاره ها (یکیش خودم)
-
برق چشاش
دوشنبه 22 اسفند 1390 19:35
-
بدشانسی پشت سر هم میاد
یکشنبه 21 اسفند 1390 19:57
رو منقار دارکوب می نویسم دوست دارم و میفرستمش که بیاد پیشت تا اونقدر به سرت نوک بزنه که این جمله رو تو مغز پوکت فرو کنه. * اول اینکه پولی رو که با هزار بدبختی از آقای رئیس گرفتیم که بدهی ها رو صاف کنیم رسوندیم بانک که واریز به حساب بشه و منم بتونم اینترنتی بدهی ها رو پرداخت کنم که دست گل مبارک بانک درد نکنه که آنلاین...
-
بدون شرح
شنبه 20 اسفند 1390 23:03
ذهن من آلوده شد. لطفا ماسک بزارید
-
نهایت داریم تا نهایت
شنبه 20 اسفند 1390 20:03
حدس بزن کجام؟ توی ته ته قلبم. اونجا که خفه میشم. نه مواظبم، جات امنه عزیزم قطع کن خودم میزنگم (نهایت جمله عاشقانه) مامان من ازونا میخام و ناگهان صدای شتلق زیر چشه بچه (نهایت ادب کردن بچه) خانم افتخار آشنایی میدی؟ (نهایت خوشمزگی) کنار دکه روزنامه فروشی ایستادن (نهایت کاریابی) کنار جوب ایستادن و متلک انداختن و ادامس...
-
والا همه چی گرون شده؟
جمعه 19 اسفند 1390 14:30
20000تومن از آجیمون عیدی گرفتیم (البته چون تعداد زیاده نمیشد که به من 100000 تومن بده ) خدایش این 20 تومن هم زیاد بود ما چند وقت پیش رفتیم خرید عید، یهویی خوشمون اومد از یه مجسمه و خریدیم خلاصه خریدای ما شد یه مجسمه و یه دامن و 4تا شلوار مهمونی . مامی بنده وقتی قیمت خریدای ما رو گفت چشامون اینجوری شد قیمتها رو اینجوری...
-
امروز چه روزیه؟
پنجشنبه 18 اسفند 1390 18:28
بیب بیب بیب +سریع و بدون معطلی بگو امروز چه روزیه؟ - خوبی؟ + مرسی. وقت تلف نکن. یه چیزی یادت رفت - نخیرم حواسم بود سلام رو میگی؟ نزاشتی که حرف بزنم. حالا سلام + سلام چی. نه اونو نمی گم. بابا جان یه ذره فک کن ببین امروز چه روزیه و باید چی بگی؟ - روز مبارزه با مواد مخدره؟ + نچ - روز درختکاریه؟ + آخه روز درختکاری به من...
-
رمزگشایی
چهارشنبه 17 اسفند 1390 20:40
-
خود را بهتر بشناسید
چهارشنبه 17 اسفند 1390 14:19
اگه میخاین خود و دنیای اطراف خود را بشناسید کافیه سوالات مورد نظر رو تکمیل کنید. جالب و با مزه هستش لطفا اینجا و کلیک کنید. ------------------------------------ پ.ن: پسری بود که لباسهای کثیف و پاره به تن داشت. حتی کفشهایی که به پا داشت پاره پوره بود. پیرزنی ازون طرفا رد میشد که پسرک رو دید و براش لباس و کفش های نو و...
-
حال و احوال انگشت بند اول اشارمون چطوره؟
سهشنبه 16 اسفند 1390 18:57
-
جمله مفهومی
سهشنبه 16 اسفند 1390 00:51
نمی دونم چرا هر فیلمی بی سر و ته باشه کلی جایزه میگیره. فیلم "شش و بش" و "آقا یوسف" از فیلمهای تعریفی بود که هرجا میرفتی همه تعریف میکردن. البته فک کنم فیلم آقا یوسف جایزه گرفته. تو اون فیلم هم بعضی دیالوگها خیلی جالب بود. واس یه بار دیدن ارزش داشت ولی اینکه فیلم بی محتوا تموم شد.... وقتی فیلم تموم...
-
منو این همه خوشبختی محاله
دوشنبه 15 اسفند 1390 12:35
امروز به دلیل بارش برف اونم به این رمانتیکی شرکت تعطیل شد. خدایی باید تو تاریخ ثبت کنیم. از خوشحالی داشتم سکته میکردم چون در بدترین شرایط شرکت ما تعطیل نمی شد. باورم نکردنی بود. از خونه اومدم بیرون که گوشیم زنگ زد و دیدم بله آقای رئیسه ایشون دستور دادن که شرکت تعطیله چون خیابون یخ کرده و هوا خوب نیس خدا این اقای رئیس...
-
نکات بسیار مهم
شنبه 13 اسفند 1390 15:58
-
با حیوانها مهربان باشیم
پنجشنبه 11 اسفند 1390 11:31
-
شیر اعدام شد
پنجشنبه 11 اسفند 1390 11:24
من به تنهایی و بدون کمک تونستیم شیر رو به سلطه خودم قرار بدم. نان بستمش که دیگه نتونه نفس بکشه برای دیدن این عملیات بزرگ این و این رو کلیک کنید.
-
بدون شرح
پنجشنبه 11 اسفند 1390 11:20
به درخواست بعضی از عزیزان که خیلی اصرار کردن که طرز تهیه هام هام رو گام به گام توضیح بدم و طبق قولی که به مهندس دادم واسش، هام هام درست کردم ولی نبود مجبور شدم که بخورمش مواد لازم جهت تهیه هام هام: 1. البته تبلیغ نباشه ولی ازین بیسکویتها بخرید با شیر کاکائو (طبق تصویر) 2. بیسکویت رو به شیر اضافه میکنیم (طبق تصویر...
-
یاد باد آن روزگاران، یاد باد
پنجشنبه 11 اسفند 1390 11:07
-
دلمان ذوق مرگ شد
سهشنبه 9 اسفند 1390 13:08
-
من نبودم
یکشنبه 7 اسفند 1390 15:24
من سنگدل نبودم ولی چقدر سنگدل شدیم. اصلا چیزی برایمان اهمیت نداره نمی دانم نشانه خوبیست یا نه!!!! -------------------------- بعداً نوشت: اینم جوابای من در مورد پست "بازی با کلمات" زغال: بلال احمق: نخاله انگشت: شصت وب: اگه خدا بخاد فعلا شخصیه سرکاری: دوس دارم سرکار بزارم حلبی: روغن جامد فلز: اکسیژن رنگ: آبی...
-
اینجا چیزی شخصی و خصوصی نداریم
یکشنبه 7 اسفند 1390 10:53
یادمه که چند ماه پیش که از درد به خودم میپیچیدم ولی جوری رُل بازی کردم که کسی نفهمه ولی درد کاری کرد که نتونستیم زیاد نقش بازی کنیم. همه مردا از راننده تا شرکای شرکت یه جوری نگاه میکردن که ادم ذوب میشد. خلاصه رانندمون چند روز خارج رفته و باکلاس شده. امروز داشت از شاهکارهاش تعریف میکرد که چه ندید بدید بازی از خودش نشون...
-
بازی با کلمات
یکشنبه 7 اسفند 1390 09:59
زغال: احمق: انگشت: وب: سرکاری: حلبی: فلز: رنگ: مریض: مشکوک: نفس: حباب: جنس: هوا: زندگی: خوشبختی: فقر: تو (شما): مگس: چاپلوسی: آب مماغ (همون اب دماغ): لاک: کلک زدن: ماتیک: قایق: ابر: وظیفه: بازم فک نکنید و بدون معطلی جواب بدین.
-
آنچه بر ما گذشت
شنبه 6 اسفند 1390 15:35
ما این هفته نبودیم انگار یک سال گذشت * شیر کاکائو خریدیم وقتی نصفشو خوردیم تازه فهمیدیم که تاریخ انقضاء ش واس یه هفته پیش بوده. قسمت نشد یعنی خدا نطلبیده بود * چهارشنبه هفته گذشته هم رفته بودیم تولد پسر رانندمون. خلاصه عین چی تو مراسم درخشیدیم. انقدر از اینجانب عکس گرفتن که خدا میدونه. موهامونو نیس حاجی گونه کوتاه...
-
برنامه غذایی
دوشنبه 1 اسفند 1390 12:35
تو شرکت همه چی داره سرو سامون میگیره الا غذا خوردن و برنامه غذاییمون الانم برنامه غذایی شیک و به روزی داره که خیلی سخته شنبه: تخم مرغ آب پز بدون مخلفات یکشنبه: سیب زمینی سرخ شده با سس مخصوص دوشنبه: نیمرو با رب گوجه فرنگی سه شنبه : سیب زمینی آب پز چهاشنبه: نیمرو با گوجه فرنگی پنج شنبه: زودی میریم خونه درسته مفیده ولی...
-
دل تنگشم
شنبه 29 بهمن 1390 11:44
ندیدمش ولی دلم براش تنگ شده احساس خوبی بهش دارم خوشم از باباش نماید ولی دلیل نمیشه که بخاطر باباش بهش کم محبتی کنم حس عجیبی بهش دارم. خیلی دوس دارم ببینمش و ببوسمش فقط اینو میدونم که صورتش خیلی لطیفه آخی عسیس دلم ولی به خاطر دیدنش باید چند ماهی صبر کنم آخه فعلا ماموریته و تو سفر ----------------------- پ.ن: خاستیم دل...
-
فک نکن و بگو
جمعه 28 بهمن 1390 23:22
با شنیدن این کلمات یاد چی یا کی میافتین؟ یکی: ادم: جذاب: قهرمان: زیبا: عشق: بازی: تفنگ: sms: بازگشت: حسرت: دوست: اشک: بادکنک: نفرت: بوس: حس: عروسک: گربه: چای نبات: پفک نمکی: فالگیر: آرزو: من: شازده: امید: me & u: ----------------------- پ.ن: بعد از نظر شما منم میگم یاد چیا میافتم
-
فک نکن و بگو
جمعه 28 بهمن 1390 23:21
با شنیدن این کلمات یاد چی یا کی میافتین؟ یکی: ادم: جذاب: قهرمان: زیبا: عشق: بازی: تفنگ: sms: بازگشت: حسرت: دوست: اشک: بادکنک: نفرت: بوس: حس: عروسک: گربه: چای نبات: پفک نمکی: فالگیر: آرزو: من: شازده: امید: me & u: ----------------------- پ.ن: بعد از نظر شما منم میگم یاد چیا میافتم