سنگ- کاغذ- قیچی و دیگر هیچ........ خداحافظ

خاطرمان باشد که یادهم باشیم شاید سالها بعد در گذر جاده ها از کنار هم بگذریم و بگوییم آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود.

سنگ- کاغذ- قیچی و دیگر هیچ........ خداحافظ

خاطرمان باشد که یادهم باشیم شاید سالها بعد در گذر جاده ها از کنار هم بگذریم و بگوییم آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود.

تهوع از نوع تگری

چرا هر روز بیشتر از دیروز از رئیسمان متنفرتر میشوم
البته منو سَنَنم. ولی دیروز بیشتر تگری زدم. گوشی زنگ خورد و جستم که ببینم کیه، شماره ای بود غیر طبیعی نه ایرانسل یا تلفن کارتی نه هیچی *********0903060 .
تا خدا بخاد رقم بود، و گفتم:
- الو بفرمایید
+ سلام خانوم، خسته نباشید ببخشید آقای رئیس هستن؟
- (منم ازونجایی که حوصله نداشتم برم پایین و اینا {بنابه دلایلی با هم لج افتادیم}) نه همین الان رفتن
+ باشه خیلی ممنون
- شما خانوم..؟؟؟؟؟
+ من خانومشون هستم
- (بدون معطلی) اِاِاِ خیلی خوشحالم از آشناییتون 
و به آبجیش گفتم که خانوم داداشت بود و اونم جستی پرید که آنتن بشه و گزارش رو بده
چرا این رئیسمون اینجوریه و همه رو با پول و خوشکلی نداشتش مقایسه میکنه
ازینکه بعضی وقتا سر به سرش میزارم و اذیتش میکنم خیلی خوشحالم میشم {ینی مواقعی که محلش نمیزارم}
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد