سنگ- کاغذ- قیچی و دیگر هیچ........ خداحافظ

خاطرمان باشد که یادهم باشیم شاید سالها بعد در گذر جاده ها از کنار هم بگذریم و بگوییم آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود.

سنگ- کاغذ- قیچی و دیگر هیچ........ خداحافظ

خاطرمان باشد که یادهم باشیم شاید سالها بعد در گذر جاده ها از کنار هم بگذریم و بگوییم آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود.

بازم من، بازم تو

+ کله کچلتو میبوسم 

-  

+ بازم که نیشت باز شد 

- بالاخره مهربون شدی و کله مبارکمون رو بوسیدی 

+ آخه باهوش ، کله ت که کچل نیس بد نیستا کمی ظرفیت رو بالا ببری 

- آخه گفتم چطور شد که مهربون شدی

من آسمونی بودم

+ دیشب کلی بارون اومد، یادت باشه هر وقت هوا بارونی شد یعنی دلم برات تنگه

- هوا کی بارونی بود؟ این همه گرد و خاک هستش، که چشم ادم رو کور می‌کنه

+ حالا تو فرض کن، چرا تو حس و ذوق آدم می‌زنی؟

- خوب فک کردم واقعاً بارون اومده، نگو بازم توهم زدی

+ نشد یه بار یه چیزی بگم و بگی چشم

- حالا فک کنم که واقعاً بارون اومده یا هوا رو بارونی کردی؟

+ بیخیال، اصلا یه سوال؟ به نظرت باران، اسم دختره یا پسر؟

- چه سوال سختی، معلومه که اسم دختره. به هوش من شک نکن

+ بهت تبریک میگم، کاملاً اشتباه کردی. مگه نشنیدی که میگه باران بارید و زمین را بارور کرد و بارور کردن هم مختص به آقایونه

- پس منظور خبیثی داشتی. بادت نره که من آسمونی بودم و اون زمونا جوجه رو رنگ می‌کردم و جای خروس قالب می‌کردم

+ پس واس خودت یه کلاه‌بردار حرفه ای بودی و خبردار نداشتیم. از کی تا حالا تو آسمونا جوجه می‌فروشن؟

- ببین واس بدست آوردن نون حلال و رزق و روزی، شاخ مار و شیر خروس هم می‌فروشن

+ ...

- ...

-------------------------

نخودی نوشت:

به داستان زیبای خیلی شاد یا خیلی غم انگیز، جایزه تعلق می‌گیرد

جوایز شامل:

نفر اول: شارژ 5000 تومنی ایرانسل یا همراه اول + نمایش داستان زیبا به نام شخص و لینک وبلاگ

نفر دوم: شارژ 2000 تومنی ایرانسل یا همراه اول + نمایش داستان زیبا به نام شخص و لینک وبلاگ

نفر سوم: فقط نمایش داستان زیبا به نام خود شخص و لینک بلاگ

شرایط داستان:

داستان می‌بایستی صد کلمه‌ای باشه و از عبارت و کلمات تکراری خودداری بشه. "و" جز کلمه محسوب میشه.

آخرین مهلت ارسال:

1390/02/31 تا پایان اردیبهشت ماه

بهش گفتم ...

بهش گفتم به نظرت من چم شده:

- به تازگی چشام یه جوری شده؟

+ چه جوری شده؟

- فک می‌کنم که چیزی جلو چشامه که آزارم می‌ده

+ چیزی رفته تو چشت؟ بیشتر توضیح بده

- همه رو مثل هم می‌بینم. خوب و بد- زشت و زیبا- حقیقت و دروغ- دوس داشتن واقعی و اشتباه

+ خوب این عینک بدبینیه که گذاشتی و اجازه نمی‌دی که حقیقت برات مشخص بشه

- چرا همه دروغ میگن؟ حتی دوستام؟

+ خوب اولا ازشون چیزی نپرس که بهت دروغ بگن بعدشم وقتی دروغ گفتن، به روی خودت نیار

- حالا اینجوری فک میکنن که با خنگ طرفه

+ اصلا رابطتتو باهاشون کم رنگتر کن شاید به اشتباه خودشون پی بردن و کم کم ازشون جدا شو

- اگه اینجوری بشه که همه تنها می‌شن

+ خوب بهتر ازینه که دوستیشون بر اساس دروغ و دور زدن همدیگه باشه. تازه اگه دوستی و شریک و... اینا خوب بود که خدا واس خودش شریک پیدا می‌کرد

- وااااااا این حرفو نگو. می‌دونی خدا با چند میلیاردددددددددددد ادم طرفه. وقت نداره که دوست جدید پیدا کنه. هر کی از راه می‌رسه و غصه داره، یقه خدا رو می‌گیره که چرا فلانی نیشش تا بناگوش بازه و من چرا این همه غصه دارم

+ مگه خدا هم یقه داره 

---------------------

با خودی . نوشت:

قربون یقه خدا برم که دیوار از ایشون کوتاهتر پیدا نمی‌شه ؛)