سنگ- کاغذ- قیچی و دیگر هیچ........ خداحافظ

خاطرمان باشد که یادهم باشیم شاید سالها بعد در گذر جاده ها از کنار هم بگذریم و بگوییم آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود.

سنگ- کاغذ- قیچی و دیگر هیچ........ خداحافظ

خاطرمان باشد که یادهم باشیم شاید سالها بعد در گذر جاده ها از کنار هم بگذریم و بگوییم آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود.

دل تنگشم

ندیدمش ولی دلم براش تنگ شده احساس خوبی بهش دارم

خوشم از باباش نماید ولی دلیل نمیشه که بخاطر باباش بهش کم محبتی کنم

حس عجیبی بهش دارم. خیلی دوس دارم ببینمش و ببوسمش

فقط اینو میدونم که صورتش خیلی لطیفه

آخی عسیس دلم

ولی به خاطر دیدنش باید چند ماهی صبر کنم آخه فعلا ماموریته و تو سفر

-----------------------

پ.ن:

خاستیم دل امتی رو خوشحال کنیم و اصل ماجرا رو نگیم و از آخر شروع کنیم ولی خوشبختانه سوءتفاهمی پیش اومد که باعث شد که اسم آقا امید این وسط حلوا حلوا شه

نه بابا خبری شد جز دوری شما دوستان

و اینکه من دارم خاله میشم. این آبجیمون هم 2قولودار خواهد شد عین آبجی بزرگم

بابام خیلی خوشحاله قراره اسمش رو تو کتاب گینس ثبت کنن.



نظرات 18 + ارسال نظر
دیوونه شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 12:31

الان مخاطب خاص این نوشته کی بود؟

مخاطب خاصی نبود
همینجوری دلم براش تنگیده بود
گفتم که بگم چقدر دوسش دارم
اگه یه روزی اومد و خوندش بدونه چقدر دوسش دارم
حالا بعدا عکسشو میزارم که ببینید

مجتبی شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 13:38 http://sweetea.mihanblog.com/

آجی مثلا میخوای ذهن ملت به چالش بکشی!!!
======================
یاد برادر زادم افتادم...
مریم (البته من میگم وروجک!)

البته من از باباش(برادرم) خوشم میاد!!!!

خوشم میاد ذهن شما مثبته
اونوقت برادر زاده شما از چه لحاظ شبیه منه که یاد اوشون افتادین؟

دیوونه شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 14:37

من داره فکرم منحرف میشه سمت یه نفر از شرکتتون که الان خارج از ایرانه

نه مهندس جان
نه دلبندم
اوشون نیست میگم امید نیس شما هی میگید امیده
چشم و دلتون روشن امروز برگشتن ولی دست خالی
ببین واس ما کادو مادویی بیارن, هیچ
منم به چه دل خوشی؛ دلم بهش خوش باشه

حاج علی شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 18:31 http://s-minimal.blogsky.com

اسمش امید هستش؟؟؟

دودورودودود مبارک دودورودودود مبارک

ما رو هم دعوت کنیدا.... نبینم تنها تنها جشن بگیرید...

اون یکی که از پیشمون رفت و فقط خبر جشنش بهمون رسید و داغ گذاشت...حالا خودم جان...شما واسه ما هم گارت بفرست...

حاجی جان بحث قدم نو رسیده هستش
مبارک صاحبش
به ما چی میرسه
هول نشو
هنوزم هستم خدمتتون

دیوونه شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 19:11

مبارکه مبارکه.قبلا هم دو قلو داشتین تو خانواده؟
فقط مهدی نزارید که من نگهش داشتم واسه خودم.
خب حاجی منظورش از اون یکی کی بود؟؟

بله دیگه گفتم آبجی بزرگم هم دوقولو دارن. یکی دختر و یکی پسر
ولی این آبجی کوچیکم معلوم نیس فعلا
شما به دل نگیرید
حاجی منظورشون پشت سریشون بوده

دیوونه شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 19:47

مطمئنی حاجی منظورش همینی که گفتی بود؟

بله منظورش همین بود

مجتبی شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 22:39 http://sweetea.mihanblog.com/

نه، با خوندن متنتون یادش افتادم...

اهان ازون لحاظ

مجتبی شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 22:40 http://sweetea.mihanblog.com/

راستی سر زدم...
بسیار جالبناک بود...
بسی خوب هم بود....

مرسی
یادش بخیر

حاج علی شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 23:45 http://s-minimal.blogsky.com

اسم پسره رو بزارید سیروان...فک کنم اسم سنتی محل شمام باشه...خیلی هم قشنگه...باهاش کلی حال میکنم...

سیروان که میشه اسمی از دوره هخامنشی
گفتم اسم جدید
سیروان اسم محلی شهر ما نیس
مگه هر گردی؛ گردو میشه

حاج علی شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 23:49 http://s-minimal.blogsky.com

در همین تیریبون به دیوونه میگم که وارد حاشیه نشه..
اونیکی یه شخصیت حقیقی هستش که خیلی هم مهمه نیست و ولش کن اصن...

باشه تیریبون رو وشن میکنم که ایشون هم بشونه

مریم و محسن یکشنبه 30 بهمن 1390 ساعت 09:04 http://salysky.persianblog.ir

به به مبارکه به سلامتی ان شاالله

ممکنه بازم از این اتفاقا توی خانوادتون بیفته
یعنی همه خواهرا دوقلودار بشن فکرشو بکن
خودتو آماده کن به هر حال

شرمنده میفرمایید
بله دیگه خدا رو شکر

حاج علی یکشنبه 30 بهمن 1390 ساعت 13:08 http://s-minimal.blogsky.com

تریبون رو روشن نمیکنند خودم...میکروفون رو روشن میکنند!!!

تریبون روشنه شما بفرمایید
همه گوششون با شماست

حسام یکشنبه 30 بهمن 1390 ساعت 13:46

اوکی.

دیوونه یکشنبه 30 بهمن 1390 ساعت 15:18

من از همین تریبون روشن از شما اجازه میخوام که اگه اجازه میدید وارد حاشیه بشم.
اجازه میدید که وارد حاشیه بشم؟؟؟

خواهش میکنم
هر جور دوس دارید

ترانه یکشنبه 30 بهمن 1390 ساعت 22:57 http://raze-gha3dak.blogsky

به به!!!به به!!!

نهال جان در نبود من چه اتفاقات مهمی رخ داده

راستی قدم دوتا نو رسیدتون پیش پیش مبارک

مرسی
بله دیگه من دوباره خاله شدم

دیوونه دوشنبه 1 اسفند 1390 ساعت 12:53

حالا خودمونیم اون یکی کیه؟؟؟

ای بابا میگم یکی نیس
دوتاست
هنوز اسم ندارن
به محض اینکه اسمشون مشخص شد حتما خبرتون میکنم

دیوونه دوشنبه 1 اسفند 1390 ساعت 15:47

نه اون دوتا نه .
اون یکی که حاجی میگه

نمی دونم خو
حاجی با من لج افتاده دیگه دوسم نداره

حاج علی چهارشنبه 3 اسفند 1390 ساعت 20:31 http://s-minimal.blogsky.com

کی گفته حاجی باهات لخ افتاده آخه؟؟؟
کی گفته حاجی دیگه دوست نداره؟؟؟
کی گفته هان؟
شایعه ای بیش نیست اینا...

حاجی ینی دوسم داری
حاجی ینی لج نیافتادی
حاجی راسته هان؟؟؟
باش منم هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد