سنگ- کاغذ- قیچی و دیگر هیچ........ خداحافظ

خاطرمان باشد که یادهم باشیم شاید سالها بعد در گذر جاده ها از کنار هم بگذریم و بگوییم آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود.

سنگ- کاغذ- قیچی و دیگر هیچ........ خداحافظ

خاطرمان باشد که یادهم باشیم شاید سالها بعد در گذر جاده ها از کنار هم بگذریم و بگوییم آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود.

چهارمین رد پا

چند تا اس جالب:

+ خاک من gel شود و gol شکفد از gel من، تا ابد مهر تو بیرون نرود از del من، ای gol من.

+ دل تنگی همیشه از ندین نیست. لحظه دیدار با همه زیبایی گاه پر از دلتنگی است.

+ برای خریدن عشق هر کس هر چه داشت، آورد. دیوانه هیچ نداشت و گریست. گمان کردند چون هیچ ندارد میگرید. اما هیچ کس ندانست که بهای عشق اشک است.

+ چشمانمان را بر گذر قاصدک ها باز کنیم. که زمان، ساز سفر میزند. دلهایمان را یکی کنیم، بی هیچ پاداشی حراج محبت کنیم. باور کنیم که همه ی ما خاطره ایم، دیر یا زود رهگذر قافله ایم.

+ من تمنا کردم که تو با من باشی. تو به من گفتی هرگز، هرگز. پاسخی سخت و درشت و مرا غصه‌ی این هرگز کُشت.

+ اتل متل خیارشور، خواهانتیم ما بدجور. اینم از نوع شوری، برای رفع دوری!

+ تصویر چشمان تو را در رویاها کشیدم/ باغ گلی از جنس سروه کشیدم/ تو گم شدی در جاده های ساکت و دور/ من هم به دنبال نفس هایت دویده ام

+ قطار نباشی که از ریل پیروی کنی، کشتی باش که عظمت اقیانوس، زیر پایت باشد.

+ قلبها دریچه نفوذنذ، آنکه صادقانه نفوذ کند، پایدارترین مهمان است.

+ میدونی هنر عشق با هنر شمشیر چه فرقی داره؟ شمشیر یکی رو دو تا میکنه ولی عشق، دو تا رو یکی

سومین رد پا

بنگر بر چرخ زمان که کمرشکن است مناز بر رنگ لباس که آخرش کفن است.

در این دنیای نامردان که مردانش عصا از کور میدزدن، منه خوش باور نادان محبت ارزو کردم.