من تو اتاق مشغول کار کردن بودم یهویی هوا گرم شد و درو باز کردم چند ثانیه بعدش یهویی یکی با کلی سر و صدا اومد تو اتاق و خیلی ذوق زده بود که از بیرون با اون هوای سرد تونسته خودشو تو اون اتاق گرم جا بده. (البته یه دختر جیگر هم باشه)
خلاصه بر و بر همش نگام میکرد. منم اعصابم خورد شد.
دستاشو به هم می مالید انگار خیلی سردش بود. منم به ارومی از کنارش عبور کرد و خودم به مگس کُش شارژی رسوندم و با یه عملیات چرخشی نقش بر زمین شد. خوشحالم بودم که از صحنه روزگار محوش کردم. به دلم میگم یادت نره که اینجوری باید خشن باشی. اگه مهربون باشی که مثل مگس از یاد همه پاک میشی
پس یادت نره
یادت نره
یادت نره
--------------------
پ.ن:
آهنگ جدید و فوق العاده زیبای امین حبیبی به نام تـولـد