من تو اتاق مشغول کار کردن بودم یهویی هوا گرم شد و درو باز کردم چند ثانیه بعدش یهویی یکی با کلی سر و صدا اومد تو اتاق و خیلی ذوق زده بود که از بیرون با اون هوای سرد تونسته خودشو تو اون اتاق گرم جا بده. (البته یه دختر جیگر هم باشه)
خلاصه بر و بر همش نگام میکرد. منم اعصابم خورد شد.
دستاشو به هم می مالید انگار خیلی سردش بود. منم به ارومی از کنارش عبور کرد و خودم به مگس کُش شارژی رسوندم و با یه عملیات چرخشی نقش بر زمین شد. خوشحالم بودم که از صحنه روزگار محوش کردم. به دلم میگم یادت نره که اینجوری باید خشن باشی. اگه مهربون باشی که مثل مگس از یاد همه پاک میشی
پس یادت نره
یادت نره
یادت نره
--------------------
پ.ن:
آهنگ جدید و فوق العاده زیبای امین حبیبی به نام تـولـد
مگس بنده خدا رو چیکار داشتی آخه خودشیفته!
اومد تو اتاق چی دید؟؟؟یه دختر خودستا!!!!
چرا کشتیش!!!مینداختیش بیرون!گناه داره!اونم به زندگیش علاقه داره خو!
آخه حاجی کلافم کرده بود
آخه نمیرفت بیرون که
مگه ادم هستش که بگم مگس محترم برو بیرون، اونم بگه چشم نخودی خانوم شما دستور بده
فصلی که بهار چشم مستت باشد
نشکن دلی را که پای بستت باشد
** **
البته تو خـــود هـــــوای ما را داری
گفتم که حساب کار دســتت باشد
حساب از دستم رفت
من اولش فکر کردم کی اومده تو اتاق کارت !!!
ولی اگه با یه ضربه ناکارش کردی آفرین داره.
بله با یه ضرب کارش تموم شد
دلم براش پر پر شد