بهش گفتم به نظرت من چم شده:
- به تازگی چشام یه جوری شده؟
+ چه جوری شده؟
- فک میکنم که چیزی جلو چشامه که آزارم میده
+ چیزی رفته تو چشت؟ بیشتر توضیح بده
- همه رو مثل هم میبینم. خوب و بد- زشت و زیبا- حقیقت و دروغ- دوس داشتن واقعی و اشتباه
+ خوب این عینک بدبینیه که گذاشتی و اجازه نمیدی که حقیقت برات مشخص بشه
- چرا همه دروغ میگن؟ حتی دوستام؟
+ خوب اولا ازشون چیزی نپرس که بهت دروغ بگن بعدشم وقتی دروغ گفتن، به روی خودت نیار
- حالا اینجوری فک میکنن که با خنگ طرفه
+ اصلا رابطتتو باهاشون کم رنگتر کن شاید به اشتباه خودشون پی بردن و کم کم ازشون جدا شو
- اگه اینجوری بشه که همه تنها میشن
+ خوب بهتر ازینه که دوستیشون بر اساس دروغ و دور زدن همدیگه باشه. تازه اگه دوستی و شریک و... اینا خوب بود که خدا واس خودش شریک پیدا میکرد
- وااااااا این حرفو نگو. میدونی خدا با چند میلیاردددددددددددد ادم طرفه. وقت نداره که دوست جدید پیدا کنه. هر کی از راه میرسه و غصه داره، یقه خدا رو میگیره که چرا فلانی نیشش تا بناگوش بازه و من چرا این همه غصه دارم
+ مگه خدا هم یقه داره
---------------------
با خودی . نوشت:
قربون یقه خدا برم که دیوار از ایشون کوتاهتر پیدا نمیشه ؛)
خوندم ... اما انقدر که از دوست ها زخم خوردم که شاید یه عینک بدبینی رو چشام باشه
این عینک بدبینی چقدر بهت میاد
البته بعضی وقتا این عینک باعث نگرانی میشه
وای وای وای
من چقدر عاشق مکالمه های این دوتا + - هستم
قابلی نداره
اونا هم عاشق شما هستن
کلا این گفتگوهای دو نفرش که آدمو می سازه
کاملاً موافقم
خیلی مکالمه ی دونفریه زیبایی بود
مخصوصا پایانش :)
میتونی رمز نمیتونم دختر بشم و بدی یا خصوصی تر از این حرف هاست ؟
هاااااااا نکنه شما هم یقه خدا رو گرفتین، که خوشت اومده