سنگ- کاغذ- قیچی و دیگر هیچ........ خداحافظ

خاطرمان باشد که یادهم باشیم شاید سالها بعد در گذر جاده ها از کنار هم بگذریم و بگوییم آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود.

سنگ- کاغذ- قیچی و دیگر هیچ........ خداحافظ

خاطرمان باشد که یادهم باشیم شاید سالها بعد در گذر جاده ها از کنار هم بگذریم و بگوییم آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود.

نمی خوام ستاره تو باشم

تصمیمی واسه ماندن یا رفتن

بودن یا نبودن ولی دیگر نمی دانند که مسئله در چیست؟

تلاش برای چیزی که اصلا مال تو نیست و نبوده و نخواهد شد

به کی بگویم که نمی خام ستاره و نفس تو باشم

نظرات 3 + ارسال نظر
M eHdi شنبه 8 مرداد 1390 ساعت 03:22 http://mentira.blogsky.com

ای وای ناراحتی چرااا ؟؟


پست گلدون خانجون رو حتمن بخون تو وبلاگم. مناسبه همین حالته

مرسی

اینجا قضیه کاملا متفاوته
تو اون داستان اون یه اینسان گلذون رو میخواست و نصیبش نشد ولی این داستان، اینسان نمیخاد داشته باشدش ولی همیشه هستش
شده حالت سوم: بهش عادت کردیم

M eHdi شنبه 8 مرداد 1390 ساعت 23:20

آها !

قضیه متفاوت نیست ، قضیه دقیقا برعکسه درسته ؟؟


ای بابا . بسوزه پدر نفهمی

ادد کردی منوووووووووووووو؟؟

i_t0xic

اورین پسر خوب، دقیقا برعکسه
نه ادد نکردم شما رو لینک کردم

مریم دوشنبه 17 مرداد 1390 ساعت 00:13 http://mary-rad.blogsky.com/

به من بگو

پس بی زحمت شما بگو که نمی خام ستارش بشم
این همه ستاره هستش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد