وقتی که بازی شروع شد، همه دستامونو مشت کردیم که با گفتن سنگ، کاغذ، قیچی... شانس خودمونو امتحان کنیم
سنگ، کاغذ، قیچی...
منم دستمو به شکل قیچی گرفتم، غافل ازینکه یکی دیگه دستشو مشت کرده و این یعنی که سنگه و اینجوری شد که من کاغذ رو بریدم و سنگ هم محکم زد رو دستم و کاغذ هم سنگ رو در خودش محو کرد
دیگه برندهای نداشت و منتظر شدیم که مرحله بعد شروع بشه
بازم سنگ، کاغذ، قیچی...
ای بابا چه فلسفی
راستی بلاگ مبارک
مرسی عزیزم