شاید تو مفهوم شبیه هم باشه ولی تکرار پر، اونم دو تاش با هم کلی قضیه رو تغییر میده.
پر ینی پرید از مصدر پریدن
مثال:
خانم/آقای x پَر==> ینی مرغ از قفس پرید
-------------
ولی پرپر ینی فنا شدن
مثال:
خانم/آقای y پرپر شد==> ینی فلانی فنا شد
------------
حالا اگه یه اینسانی هم پر بشه و هم پرپر چی میشه
مثال:
خانم/آقای z هم پر شد و هم پرپر.
حالا به نظر شما چی میشه؟ و نظرتون چیه ؟
هیچی دیگه فنا میشه و نظر من اینه که حقه هر چی سرش میاد، بیاد
ببخشید خیلی خشن برخورد کردم. نه که من اینسان باایحساسی هستم اون خط رو اصلاح میکنم و از اول نظرمو میگم.
هیچی دیگه فنا میشه و نظر من اینه که حقش بوده ولی ماهی رو از ادم بگیری تازه است. فرصت واس جبرانم هست
این همه رئیسمون دم از عقل و هوش و منطق و خانومی و گل و بلبل میزد که زن ایده آل من باید ال باشه باید بل باشه
آخرش دل صاب مرده اش اسیر شد و گوشاش مخملی شد و ...
یه مدت سرش خیلی شلوغ شد و کمتر به شرکت می اومد و هر وقتم می اومد روحش این دنیا نبود اگرم بود با خودش نبود.
تا این که هفته پیش یه زمزه هایی شنیدم و حرف از شیرینی و شکلات و بزن و برقص و تالار گرفتن بود ولی دقیق نمی دونستم که عروسی کیه. فک نمی کردم که به این زودی پروژه اش تموم بشه.
اما امروز مشخص شد که بله، رئیسمون داماد میشه.
اما بشنویم ازینکه عروس خانوم چقدر به معیارهای داماد نزدیکه!!!!!
والا هیچ معیاری ندیدم. آشنایشون اینجوری بود که داماد خواسته بره خونه مامانش اینا و سر کوچشون یه آرایشگاه بوده و یه دختری رو هم دیده که رفته تو آرایشگاه و اینم سریع خواهرشو فرستاده که سر و گوشی آب بده ببینه کیه. بعد از کلی پرس و جو و تحقیق مشخص میشه که بله اوشون دختر آرایشگر بوده و اینجوری شنیدم که دختره فقط خوشکله ینی خیلی خوشکله و چیز دیگه ای نداره. و خیلی هم از خونواده داماد سرتر باشه.
این داماد ما نمی دونم کی میخاد عقل بگیره، زن اولش رو از روی نفهمی انتخاب کرد و از روی نادانی طلاق و بازم داره راه قبلیشو تکرار میکنه.خلاصه ایشالا مبارکش باشه و عقل اینو داشته باشه که زندگی کنه.
حاجی اینجا رو توجه کن مردی که پول داشته باشه به راحتی می تونه زن بگیره و طلاقش بده پس این مرد ایده ال من نیس
حدس بزنید که داستان این تصویر چی میتونه باشه؟
خواهر زاده کوچولوی من که کلاس دوم باشه واسش یه داستانی تعریف کرد که خندم گرفت
اما داستان خواهر زاده من (از کلاس دوم انتظاری نیستا):
دو تا خواهر بودن بنام زهرا و خواهرش هم بود. اسم خواهرش پرستو بود. یک درختی دیدند و سبز بود. یکدفعه یک سنگ قهوه ای دیدند وصل کردند. فردا درخت بزرگ می شود.
دیدند که دوباره بزرگ شده است. دوباره آنقدر آبش زدند و دیدند که درخت خیلی بزرگ شده است.
--------------------------------
پ.ن:
دیدید که دیدید زیاد داشت و همه چی بود و شد و چه داستانی بود که آخرش به خوبی تمام شد.
هیچی دیگه ما این چند وقت نبودیم کلی سرمان شلوغ بود
آبجی فرنگیمون که برگشت و ... (خواستم حسودی کنید یه بار دیگه گفتم)
عید هم شروع شد مثل همیشه و بعد چند روز تعطیل رسمی عمو جان با زن و پسر کوچولوشون برگشتن. خوشم نمی آد زیاد ازونا تعریف کنم چون تعریفی ندارن.
و خبر بعدی اینکه بالاخره ما در تاریخ 91/1/10 صاحب یه گوشی زیبا شدیم به مانند تصویر ذیل:
و اما روز دوازدهم فروردین طبق هر سال چون بابا جونمون نمیزاره تو 13بدر دستمون به سبزه برسه و گره شو بزنیم با هزار اله و صلوات تونستیمیه گره کوچولو بزنیم
برای اطلاعات بیشتر به ادامه مطالب سری بزنید
به دلیل مشکلات در آپلود تصاویر، از شما عزیزان خواهش می نمایم که صبور باشید
ادامه مطلب ...حالا بیا ازین ور یه پسر رو نگا کن:
+ مرتیکه دیــــــــــــــــــــد و داااااااااااااااااااد مگه خودت خواهر و مادر نداری که عین گوسفند چشاتو ول دادی تو چشای آبجیمون. دوس داری زیر چشاتو باغ وحش کنم که کبوتراش دور سرت بچرخه
- من که کاری نکردم
+ میخاستی چیکار کنی دیگه. چش هیضی اونم تو روز روشن!!!! آخرین بارت باشه وگرنه دیــــــــــد
بیا همین پسر رو ازون ور دیگه ببینیم:
+ جیگولی من بخورمت. الوچه و لواشک منی
- ایییییییییییییش انقد بدم میاد اینجوری حرف میزنی کمی ادم باش خو
+ نفسم میگی چیکار کنم انقد دوستت دارم کاش میفهمیدی که چقدر دوستت دارم. همین که نگات میکنم فک میکنی میخورمت، نترس حمله نمی کنم
- دیونه ای دیگه من میگم ادم باید شخصیت داشته باشه ، چیز زیادیه؟؟؟
+ ببین دوستم روانشناسه میگه ادم باید روشن فکر باشه. گفتن این حرفا هیچ طوری نمیشه
- صبر کن صب کن بزار بگم مشاور شما پسرا چه جوریه:
عزیزم بیا کنارم بشین چیزی نمیشه
بعد عزیزم دستتو بزار رو قلبم که بدونی واس تو میتپه
بعد یه بوسم بده مگه دنیا خط خطی میشه چیزی نمیشه که
بعد بیا بغلم مگه چی میشه؟
بعد بیا ... چیزی نمیشه که نگرانی
اخر سر که خرش از پل رد شد بعد میگه عزیزم ما تفاهم و ازین لوس بازیا نداریم بیا مثل ادم از هم جدا شیم و با ارزوی موفقیت در تمام مراحل زندگی و ارزوی سعادت و سربلندی و دنیا به کامت
بعد که good bye گفت با یکی دیگه و یه جایی دیگه ولی حرفاش همونه دوست میشه
زندگی بعضی ادما به معنی واقعی واقعا خیلی دردناک و سخته
همش فک میکنم اگه همه ادما مثل هم دریافتی و حقوق و عیدی داشتن مشکلی نبود.
امروز که خیر سرمون اولین روز تعطیلات بود تصمیم گرفتیم که یه خورده بیشتر بخوابیم و گوشیمو سایلنت و در اعمال کیف مخفی کردم
ولی نه فک نکنم که این تعطیلات دست از سر کچلمون بر دارن
از شرکت به گوشیم تل زده بودن ووقتی نتونستن که باهام حرف بزنن به خونه تل زده بودن که واس یه کارگر پول جابه جا کنم (یعنی از تنخواه)
از خونه زدم بیرونم و در پی گشتن خودپرداز ... که نهایتا پول جابه جا شد و همین که رسیدم خونه بازم تل زدن که پول جابه جا کنم اینبار برای کارگری بود که فردا عروسیش بود و امروز برای خرید با عروس خانوم رفته بودن جلو طلا فروشی بست نشسته بودن که پولی واریز بشه. واقعا چه صحنه وحشتانکی بود که پول جیبت نباشه و بری جرید و عروس تو دلش چی به داماد بگه
عروس چه ارزوهایی داشته و جلو طلا فروشی همه چی عوض بشه. وقتی به داماد تل زدم که شماره حسابشو بنویسم نمی دونم چه ذوقی داشت
همین مونده بود که سکته کنه تو دلش گفته بود که خدایا این فرشته از کجا اومد. وقتی پول واریز شد و اسی فرستادم که پول واریز شده دیگه ازش خبری نبود . حتما از خوشحالی همه چی یادش رفته حتی یه تشکر خشک و خالی
ایشالا همه ی جوونا خوشبخت بشن و به ارزوهاشون برسن