سنگ- کاغذ- قیچی و دیگر هیچ........ خداحافظ

خاطرمان باشد که یادهم باشیم شاید سالها بعد در گذر جاده ها از کنار هم بگذریم و بگوییم آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود.

سنگ- کاغذ- قیچی و دیگر هیچ........ خداحافظ

خاطرمان باشد که یادهم باشیم شاید سالها بعد در گذر جاده ها از کنار هم بگذریم و بگوییم آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود.

پسرخاله چتی

امروز واقعا یه روز خاصی بود

یا من از دنیا عقب افتادم یا دنیا یهویی پیشرفت کرده

امروز به پشتیبان برنامه حسابداریمون تل زدم و با آقایی صحبت میکردم(البته با تلفن شرکت) بعد سکوتی فضا رو حاکم شد بعد از چند دقیقه گفت:

- سوما اسم شماست که اینجا واس کاربری گذاشتن؟

+ بله چطور مگه؟

- هیچی همین جوری یهویی گفتم

دیدم که مکالمه بیشتر از 20 دقیقه شد و منم گفتم که از شرکت بهم تذکر ندن به آقاهه گفتم:

+ میشه دوباره تل بزنم

- اشکال نداره من منتظر هستم

با گوشی خودم مجبور شدم که زنگ بزنم . همین که گفتم:

+الو

- خیلی توقسی میخاستی شمارت بیافته

+ چی؟ من نخاستم که شماره شرکت زیاد مشغول باشه واس همین مجبورا با گوشی خودم زنگ زدم

جالبه بهم گفت با چت برنامه حسابداری حرف بزنیم که شار‍‍ژ شما تموم نشه و  جالبتر اینکه وقتی سوالامو جواب داد و ازش تشکر کردم گفت:

- امری باشه سما خانوم

+ :(      (اولا اسم اشتباه بود) چی؟ بگو خانوم حسابدار

----------------------------

پ.ن:

نمی دونم چرا به یکی روی خوش نشون میدم فورا پسر خاله میشه

یعنی جنبه ندارن و همیشه باید با اخم نگاشون کنی

جهت یادآوری

بعضی وقتا اگه بخای یه چیزی فراموش نشه مجبوری رو دستت هزار تا خط و خال بکشی  که فراموشت نشه
ولی بعضیا وقتا هستش که حتی یادت میره این خط و خال واس چی بود

بچگی و خربازی

یادش بخیر ما که بچه بودیم، دو تا موضوع بود که هم خوشحالمان میکرد و هم ناراحت

اولیش این بود که دستمالمان زیر درخت آلبالو گم شده(ناراحت)

دومیش این بود که همه را خر خود می دانستیم

و در آخر نمی دانستیم که آیا بی سواد هست یا باسواد.

این بازی هم به دلیل رعایت نکردن شئونات اسلامی حذف شد.

---------------------

پ.ن:

جدیدترین خبر امروز اینه که قیمتها وحشتناک رفته بالا و ازون ور هم اگه نگا کنی میبینی کیفیت هم اومده پایین.

امروز 1.5 کیلو شیرینی خریدم 14950 تومن و از 15000 تومنی که بهش دادیم فقط 50 تومن دستمون گرفت. خواستم بگم قابل داره ولی دیدم که صاحبش لازم داره

بعدش یه چیزی ازین سوسول بازیا خریدیم که ببینیم چیه. خدایش وقتی عکسشو دیدم دلمان بدجوری اصرار کرد ولی چشمتان روز بد نبیند اگه که چییییییییییز بود ازتون میخام که پولتونو گم کنید ولی ازین چیز نخرید. تو رو خدا تفاوت رو احساس کنید


مانع بدون خار

همیشه حرف زور هستش که جواب میده وگرنه ادم خودش نمی تونه مراعات کنه

خیلی خوشم میاد که طرف برمیگرده و میگه من انقدر بدم میاد که طرف وسط خیابون با دوس پسرش فلان جا رفتن یا همدیگه رو بوس کردن.

و تظاهر میکنه که ادم خوبیه ولی خودش وقتی دوس دخترشو میبینه چنان دستشو میگیره که...

خوب همین کارا را میکنید که سازمان اتوبوس رانی محترم مجبور میشن که سیم خاردار بزارن حالا دیگه خار نزاشتن که لباس و شلوار مسافرین محترم پاره نشه.

امروز یه آقایی از در پشتی میخاست سوار شه ولی وقتی با این مانع روبرو شد چنان هول شد که انگار وارد حموم خانوما شده و سریع پیاده شد





بچه مال کیه؟

یه ادم دییییییییییدی به برنامه پرستو مهاجر تل زده و از زینب که مجری برنامه باشه مشاوره و راهنمایی خواست. و اینجوری شروع کرد:
+ خانم من 3سال پیش با خانومی آشنا شدم که با هم دوست شدیم و به همدیگه هم قول و قرار عروسی ندادیم و الان میخام که جدا شیم.
 - پس مشکل چیه؟
+ آخه اوشون حامله هستن و از قیافش خوشم نمیاد . از دخترای خیابانونی بیزارم و ازین کارم دست برداشتم
- خوب به حمداله که صیغه محرمیت خوندین؟
+ نه دیگه گفتم با نیت دوس شدن بودن و قول و قرار عروسی ندادیم. ازش خسته شدم و فقط میخام که جدا شیم ولی خانم میگه که جدا شیم من خودمو میکشم.
حالا بحثهای دیگه بماند ولی وقتی حرفای اون مرد رو شنیدم میخاستم تو صورتش ازون چیزا بریزم. آخه بگو مرتیکه مگه ازار داشتی که با طرف دوس شدی ؟ مگه مریض بودی که با احساسش بازی کردی؟ چرا خرت از پل گذشت دیگه ازش خسته شدی
این نمونه یک مرد عوضی بود که تو زندگیم دیدم
تازشم در آخر گفت حالا بچه چی میشه؟ و از کجا معلومه که مال من باشه؟
یعنی با این حرفش میخاستم که خفش کنم و بگم مرتیکه اون موقع که خوش بودی گرم بودی و حالیت نبود . حالا که دلتو زده ، زدی زیر همه چی؟ کمی مرد باش

ترمز و تکان و مخلفات

در مسیر برگشت و سوار ماشین بودم.
همچنان ماشینها و ادمهای پیاده و سواره رو نظاره میکردم. حتی بعضی ثانیه روحم از این دنیا پر میکشید. پسر بچه ای بدو بدو از خیابان رد میشد که ناگهان عینهو چی از جلو ماشین رد شد که راننده زد رو ترمز و هر چی اب دهن بود پرت کرد به سمت پسره.
نمی دونم راننده نمی دونست که شیشه ای هم جلوش هست یا نه. وقتی اب دهن به این هوایی از شیشه ماشین سر میخورد به سمت پایین تازه فهمید که چیکارست.
ترمز زدن از یه طرف و اب دهنش از طرف دیگه باعث شد که به زمین و زمان بدو بیراه بگه.
--------------------------------
تهوعی نوشت:
نمی دونم آب دهن بود یا بلغم، چون همه چی توش بود وقتی دستمالش کشید گندتر شد