سنگ- کاغذ- قیچی و دیگر هیچ........ خداحافظ

خاطرمان باشد که یادهم باشیم شاید سالها بعد در گذر جاده ها از کنار هم بگذریم و بگوییم آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود.

سنگ- کاغذ- قیچی و دیگر هیچ........ خداحافظ

خاطرمان باشد که یادهم باشیم شاید سالها بعد در گذر جاده ها از کنار هم بگذریم و بگوییم آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود.

شیر اعدام شد

من به تنهایی و بدون کمک تونستیم شیر رو به سلطه خودم قرار بدم.

نان بستمش که دیگه نتونه نفس بکشه

برای دیدن این عملیات بزرگ این و این رو کلیک کنید.

بدون شرح

به درخواست بعضی از عزیزان که خیلی اصرار کردن که طرز تهیه هام هام رو گام به گام توضیح بدم و طبق قولی که به مهندس دادم واسش، هام هام درست کردم ولی نبود مجبور شدم که بخورمش

مواد لازم جهت تهیه هام هام:

1. البته تبلیغ نباشه ولی ازین بیسکویتها بخرید با شیر کاکائو (طبق تصویر)



2. بیسکویت رو به شیر اضافه میکنیم (طبق تصویر الصاقی)


3. هام هام آمادست ولی اگه واس بچه درست میکنید باید کمی له تر بشه. امیدوارم که خوشتون اومده باشه

یاد باد آن روزگاران، یاد باد

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

دلمان ذوق مرگ شد

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

من نبودم

من سنگدل نبودم

ولی چقدر سنگدل شدیم. اصلا چیزی برایمان اهمیت نداره

نمی دانم نشانه خوبیست یا نه!!!!

--------------------------

بعداً نوشت:

اینم جوابای من در مورد پست "بازی با کلمات"

زغال: بلال

احمق: نخاله

انگشت: شصت

وب: اگه خدا بخاد فعلا شخصیه

سرکاری: دوس دارم سرکار بزارم

حلبی: روغن جامد

فلز: اکسیژن

رنگ: آبی متمایل به نارنجی

مریض: فقط چییییییییز

مشکوک: تا خدا بخاد هستم

نفس: میخام نباشه

حباب: اشتباه

جنس: کثیف

هوا: پاکیزه

زندگی: میگذره (الان ینی این زندگیه)

خوشبختی: به دنبالشم (نمی دونم کدوم کوچه قایم شده)

فقر: بی سوادی

تو (شما):ینی من؟؟!!!

مگس: موززززززی

چاپلوسی: خوبه ها

آب مماغ: جدیداً اضافه شده. حالا خوبه بینی مبارک رو عمل نکردیما وگرنه میگفتن اثرات عمل هستش

لاک: هر انگشتم یه رنگ

کلک زدن: نه چیز خوبی نیس

ماتیک: یا رنگ گوشتی یا صورتی یواش

قایق: فک کنم سهراب قایق رو ساخته

ابر: رویای من

وظیفه: نمی دونم چرا محبت کردن ما یه جور وظیفست ولی مدت و منتهی نداره

اینجا چیزی شخصی و خصوصی نداریم

یادمه که چند ماه پیش که از درد به خودم میپیچیدم ولی جوری رُل بازی کردم که کسی نفهمه ولی درد کاری کرد که نتونستیم زیاد نقش بازی کنیم. همه مردا از راننده تا شرکای شرکت یه جوری نگاه میکردن که ادم ذوب میشد.

خلاصه رانندمون چند روز خارج رفته و باکلاس شده. امروز داشت از شاهکارهاش تعریف میکرد که چه ندید بدید بازی از خودش نشون داده

اینسان اگه چیزی هم ندیده که نباید به روی خودش بیاره. آخرش کلامشو اینجوری تعریف کرد که واس خانومش سوغاتی یه دونه بلوز خریده. یکی از همکارا گفت:

+ این همه راه رو رفتی که یه دونه بلوز بخری

- نه واسش زیر پیرهنی و دیییییییییییییید خریدم

من که خاکستر شدم و دود شدم هوا. اگه واس یه لحظه حرفشو تایید نمی کردی که میرفت خونه و زیر پیرهنو و... میاورد که باور کنی

--------------------------------

پ.ن:

دیروز فیلم شاعر زباله ها رو دیدم

خلاصه داستان : یک رفتگر از طریق جمع آوری زباله ها از در خانه ها، پی به اسرار درون منازل می برد و به این ترتیب درگیر ماجراهای عاطفی و اجتماعی می شود....



عشق یه رفتگر ببین تا کجاها میره


من ازین صحنه فیلم خیلی خوشم اومد


فیلم ایرانی "شاعر زباله‌ها" ساخته محمد احمدی جایزه بزرگ "کلیسای جهانی جشنواره بین‌المللی فیلم "اوکراین" را دریافت کرد .

جشنواره بین‌المللی فیلم اوکراین از 29 مهر تا هفتم آبان در کیف پایتخت این کشور برگزارشد.

به گزارش موسسه رسانه بین‌المللی"بامداد" (پخش کننده فیلم شاعر زباله‌ها) این فیلم همچنین پیشتر جوایزی از جشنواره‌های بین‌المللی "ریل‌ورد" کانادا و "میلا‌ن" ایتالیا دریافت کرد.

جشنواره‌های بین‌المللی "آرسنال" انگلیس , "هنگ کنگ ", "پوسان" کره جنوبی‌, گوتبرگ- سوئد, "فیلم‌های مستقل آسیا", "شیکاگو" و "موزه هنرهای بوستون "پیشتر میزبان فیلم ایرانی شاعر زباله‌ها بودند .

 

"البته منبع رو یادم رفت که ذکر کنم شما ببخشید"