بعد از چند تا بیب بیب منتظر شدم که گوشی رو برداره. از روزی که نامزد کرده زیاد وقت نمیزاره منم گفتم تا تنور داغه مشغول شیم.
گفتم:
- سلام آقای رئیس وقت دارید میخام باهاتون حرف بزنم؟
+ بله خواهش میکنم بفرمایید.
- (بدون مقدمه و حاشیه ای رفتم سر اصل مطلب) آیا من به عنوان یه حسابدار نمی تونم از افراد سوال و جواب بخام که پولایی که به عنوان تنخواه بهشون داده میشه رو چیکار میکنن و هزینه هاشونو تحویل بدن
+بله کاملا درسته چطور مگه؟
خلاصه سرتون رو در نیاره گزارش کامل و مفصلی ارائه دادم و واس چاشنی کمی اشک تمساح ریختم و هزار بار گفتم آقای رئیس خسته شدم واقعا روحمو خســـــــــــــــــــــــــــــــــته کردن.
اصلا انتظار نداشتم که رئیسمون از برخوردم استقبال کنه. اوشون گفتن شما خودتون رو خسته نکنید به هیچ عنوان به کسی پول ندین و مشغول به کار بشید.
خدایی انتظار این حرفو ازش نداشتم من اولش گفتم خستم و دیگه ... ولی ایشون گفتن شما خودتون رو خسته نکنید و به کار خودتون برسید.
جالبه ازون روز به بعد ازم میخاد که روشی پیاده کنم که خودمو خسته نکنم. و به افراد دیگه فشار میاره.
خدایا حداقل این خوشبختی رو ازم نگیر
------------------------
پ.ن:
ببخشید چون فاصله زیادی افتاد واس قسمت دوم بعضی از دیالوگ ها رو یادم رفت و از هیجانش کم شد ولی لوپ مطلب این بود که من خست نشم
خوشحالم که رئیستون درک کرده شرایطت رو
بیشتر سعی کن در چهارچوب تعریف شده، کار کنی نه بیشتر. کسی بعدها نمی گه دستت درد نکنه که خسته شدی. به خودت هم برس و به فکرت زندگیت باش. همه زندگی کار نیست گلم
:*
من هی میگم ریسمون دسته گل هستش ولی کسی باور نداره
خدایا کور شه چش بعضیا و ما رو از چش شورر دور نگهدار
والا اگه دیگران بزارن ما زندگی میکنیم
عجب
پس تو هم بلدی از این کارا بکنی
قضیه دوقلو رو راست گفتی
الاهی نازی
خدا رو شکر
بله دیگه استاد شدم
بله دیگه دوقولو شدن مرسی
میگن طرف پیش رئیس حرفش برش داره اینه ها
اره بخدا
میدونی چیه همه از رئیسمون میترسن
و اگه کاری داشته باشن منو سپر بلا میکنن
تازه دیگه چه فایده رئیسمون نامزد کرده
felvaghee reesetun fekraye palidane daran
نه ریسمون اقاست، گله، عزیزه
درسته شیطونه ولی نامزد داره و بهش وفادار