گاهی وقتا خودمو نفرین میکنم که چرا بعضی وقتا حرفایی رو میزنم که میدونم جوابش چیه.
بالاخره گفتم و از گفتنش احساس خوبی داشتم. گفتم هر چی بشه بادا باد
وقتی شنیدم که گفتن الان معلوم نیس که کجا باشه داشتم منفجر میشدم. آخه وقتی که منو بیست و اندی سال که باهاشون زندگی کردم و نشناسن دیگه بمیرم بهتره
ولی الانم میگم که از گفتنش پشیمون نیستم
گاهی نبایدنازکشید, نبایدآه کشید, نبایدانتظارکشید, نبایددردکشید, نبایدفریادکشید, تنهابایددست کشیدورفت...
بله دست شما درد نکنه
الان این یه گپ خونوادگی دوستانه بوده؟ ;)
من که چیزی سر در نیاوردم
نه همه ی اینا تو خواب بود
یه خواب بد
یه چیزی تو مایه های خواب و رویا
خواب ؟
چرا حالا خواب ؟
خواب ایهام داره
ینی یه چیزی عین کابوس در واقعیت
چقدر بد سوما...
اره دیگه اینم شانس ماست
قضیه چیه سوما جان ؟!

قضیه ازین قراره این دل پاره پاره میخاد بگه که...
ای بابا
بی خیال...پدر و مادر دیگه نخودی...
حالا تو چرا با من قهر کردی نخودی؟؟/
دیگه وب من نمیای؟؟؟
دیگه وب هیچ کس نمیام
چی شدی تووووو!
هیچی نشدم هنوز حسابدارم
چطور مگه