تعطیلات عید چی شد؟

هیچی دیگه ما این چند وقت نبودیم کلی سرمان شلوغ بود

آبجی فرنگیمون که برگشت و ... (خواستم حسودی کنید یه بار دیگه گفتم)

عید هم شروع شد مثل همیشه و بعد چند روز تعطیل رسمی عمو جان با زن و پسر کوچولوشون برگشتن. خوشم نمی آد زیاد ازونا تعریف کنم چون تعریفی ندارن.

و خبر بعدی اینکه بالاخره ما در تاریخ 91/1/10 صاحب یه گوشی زیبا شدیم به مانند تصویر ذیل:

و اما روز دوازدهم فروردین طبق هر سال چون بابا جونمون نمیزاره تو 13بدر دستمون به سبزه برسه و گره شو بزنیم با هزار اله و صلوات تونستیمیه گره کوچولو بزنیم

برای اطلاعات بیشتر به ادامه مطالب سری بزنید

به دلیل مشکلات در آپلود تصاویر، از شما عزیزان خواهش می نمایم که صبور باشید

این سبزه سر سفره عید ماست که متاسفانه برای سر سفره آماده نشد و ما تونستیم اون گره کوچولو رو تو روز 12فروردین بزنیم بلکه بختمون باز شه (دیگه نمی دونم اگه زودتر از 13بدر گره بزنیم میشه یا نه؟)

و اما اینکه چرا بعضیا میان شهر ما و میگن که سبزه ندیدیم

پس اینا چیه؟ تازه چشمه ها هم شروع به غرش کردن ولی کسی نیس که بتونم باهاش وایسم و عکس بگیرم شما ببخشید دیگه کمبود امکاناته:)

و اما بگم از وسایل مورد نیاز بساط کباب.

اووووووووم چقدر خوشمزه بود جای همگــــــــــــــــــــــــــــــــــی خوردم

و اما بگم ازین دو تا خرگوش خوشکل که تازه به مجموعه ما اضافه شدن با توجه به اینکه اینا رو بابام تو باغ گذاشته. ببین چقدر مهربون سرشون رو کنار هم گذاشتن. ادم حض میکنه